جالبتر است نوعی وارونگی زمان را تصور کنیم: حالتی که در آن آینده را به یاد میآوریم و از گذشته هیچ نمیدانیم یا به ندرت آن را حدس میزنیم. (بورخس - داستان کوتاه بررسی آثار هربرت کوآین)
////
Like rowing boat, we enter future backwards.
All we see are the scenes the past, and no one cannot see the views of tomorrow.
همچون قایق ران یک قایق، ما پشت و رو به آینده وارد میشویم: تمام چیزی که جلوی خود میبینیم صحنههای گذشتهاند - و هیچ کسی نمیتواند پشت سرش مناظر فردا را ببیند. (Vinland Saga)
////
.
.
.
.
محمدجواد برای من از سرنوشت میگفت. تصور کرده بود که سرنوشت ما توی آینده نوشته نشده، سرنوشت توی گذشتهست. یه جایی پشت سر ما نوشته شده.
درباره این سایت